۲۰.۷.۸۸

آقای محترم لطفا وارد نشوید




آقای محترم لطفا وارد نشوید

شما محترم تر از آن اید که وارد شوید

دست نوشته هایم عریان اند

صلاح نیست نگاهی بی اندازید

این را از زمختی دستهایتان فهمیدم

که بوی تند تجاوز می داد

و خش های نا متقارن روح تان

خود گویای همه چیز است

آقای محترم لطفا وارد نشوید

همهمه و دلواپسی تان را بردارید

و فرسنگ ها از من فاصله بگیرید

پشت این پرده چیزی نیست

 تنها           
     
سقفِ آرزوی که آب می چکد 

و دستهای جوهر ی 

که در با غچه به انتظار

شکوفه نشسته اند

آقای محترم لطفا وارد نشوید

پ. ن: از پنجر اکیدا وارد نشوید

۲ نظر:

  1. درود

    خیلی متفاوت نوشتید. لذت بردم

    هزاران گل سرخ

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۴.۷.۸۸

    1.زخمتی ؟ منظورت زمختی هستش ؟
    2.سقف آرزوی که آب می چکد .
    ترکیب قشنگی تری میشد نوشت ، سلیس نیست .
    3.به مهرداد : در متفاوت نوشتن هم کیفیت مطرحه .
    نادا

    پاسخحذف