۴.۷.۸۸

آقای محترم ...لطفا کمی عقب تر

آنچه زير پاهاي شما خرد مي شود

من هستنم، آقاي محترم...

نه استخوانهاي زمين!!

شرقي ترين هواي غرب در دستان شماست،

بايد هم ،كالبدم زير سيگاري افكار پوسيده شما مي شد

آقاي محترم ...

ما غصه هايمان را شمرديم و به خواب رفتيم

بی دلیل نیست که  كابوس مي بینیم...

آقاي محترم ...

لطفا كمي عقب تر،

رد پوتين هاي سرخ شما ،هنوز بر سر سبز من است...

مي خواهم در تابوت ام جا به جا شوم

كمي عقب تر آقاي محترم،عقب تر

راستي سيگارتان

۶ نظر:

  1. ناشناس۶.۷.۸۸

    خانم محترم
    سیگار رو بکش و دنبال صاحبش نباش .
    خانم محترم
    تابوت تا وقتی نرفته زیر خاک ازش میشه رها شد
    خانم محترم
    «کرم وقتی در زیر پا می ماند خود را جمع میکند تا بیشتر له نشود » ف.ن
    لطفا جمع نشوید !

    نادا

    پاسخحذف
  2. دوست عزیز ... بدون پیش زمینه بخون
    تو آقای محترم نیستی!
    جالب ! کرم جمع می شه که له نشه... جمع شدن راه حل نیست
    و تشبیه شما تشبیه درستی نیست چون من از کرم و حتی یک انسان حرف نمی زنم...
    اما ممنون بهش فکر می کنم

    پاسخحذف
  3. ناشناس۸.۷.۸۸

    دوست عزیز .
    میدونم نیستم :-)
    و شما هم بدون پیش زمینه بخوان .
    قصدم یه نظر بود . نه خطابه .
    باور کن خوشحال میشم از خواندن و نوشتن اینجوری !
    نادا

    پاسخحذف
  4. سلام زلیخا. خوبی؟ اومدم نبودی، این شد که یادگاری نوشتم. حالا حالم خوب بشه مرتب سر می زنم. فدا

    پاسخحذف
  5. سلام

    از خواندنش لذت بردم.

    به کویرم بیایی خوشحال می شوم.

    برقرار مانی و پایدار

    پاسخحذف