آنچه زير پاهاي شما خرد مي شود
من هستنم، آقاي محترم...
نه استخوانهاي زمين!!
شرقي ترين هواي غرب در دستان شماست،
بايد هم ،كالبدم زير سيگاري افكار پوسيده شما مي شد
آقاي محترم ...
ما غصه هايمان را شمرديم و به خواب رفتيم
بی دلیل نیست که كابوس مي بینیم...
آقاي محترم ...
لطفا كمي عقب تر،
رد پوتين هاي سرخ شما ،هنوز بر سر سبز من است...
مي خواهم در تابوت ام جا به جا شوم
كمي عقب تر آقاي محترم،عقب تر
راستي سيگارتان
من هستنم، آقاي محترم...
نه استخوانهاي زمين!!
شرقي ترين هواي غرب در دستان شماست،
بايد هم ،كالبدم زير سيگاري افكار پوسيده شما مي شد
آقاي محترم ...
ما غصه هايمان را شمرديم و به خواب رفتيم
بی دلیل نیست که كابوس مي بینیم...
آقاي محترم ...
لطفا كمي عقب تر،
رد پوتين هاي سرخ شما ،هنوز بر سر سبز من است...
مي خواهم در تابوت ام جا به جا شوم
كمي عقب تر آقاي محترم،عقب تر
راستي سيگارتان
خانم محترم
پاسخ دادنحذفسیگار رو بکش و دنبال صاحبش نباش .
خانم محترم
تابوت تا وقتی نرفته زیر خاک ازش میشه رها شد
خانم محترم
«کرم وقتی در زیر پا می ماند خود را جمع میکند تا بیشتر له نشود » ف.ن
لطفا جمع نشوید !
نادا
دوست عزیز ... بدون پیش زمینه بخون
پاسخ دادنحذفتو آقای محترم نیستی!
جالب ! کرم جمع می شه که له نشه... جمع شدن راه حل نیست
و تشبیه شما تشبیه درستی نیست چون من از کرم و حتی یک انسان حرف نمی زنم...
اما ممنون بهش فکر می کنم
دوست عزیز .
پاسخ دادنحذفمیدونم نیستم :-)
و شما هم بدون پیش زمینه بخوان .
قصدم یه نظر بود . نه خطابه .
باور کن خوشحال میشم از خواندن و نوشتن اینجوری !
نادا
سلام زلیخا. خوبی؟ اومدم نبودی، این شد که یادگاری نوشتم. حالا حالم خوب بشه مرتب سر می زنم. فدا
پاسخ دادنحذفدمت داغ
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفاز خواندنش لذت بردم.
به کویرم بیایی خوشحال می شوم.
برقرار مانی و پایدار